ترجمه لایو ویورس نامجون
: میتونید زیرنویسها رو پایین صفحه بخونید... نمیدونم ترجمه لایو چقدر خوبه
🐨 خیلی وقت شده تو خونه مشروب نخورده بودم
معمولاً تو خونه مشروب نمیخورم
از کجا شروع کنم؟
سال 2023 توی RPWP کلی اتفاقای مختلف افتاد، اما میخوام از بخش سربازی شروع کنم
[نامجون توی RPWP میگه که، توی بهشت داره روی چمنهای هواچون دراز میکشه... اولین بار بود میرفته اونجا، ولی در نهایت همینجا رو به عنوان پایگاه نظامیش انتخاب کردن... قبل از اعزامش چانگمو رو دید که دو ماه قبلتر از نامجون از سربازی مرخص شده بود. چانگمو گفته بوده هواچون خیلی دوره، و هر جایی به غیر از هواچون خوبه. نامجون هم گفته بوده احتمالاً نونسان میشه، فکر نکنم هواچون بشه... اما در کمال تعجب پایگاهش هواچون شد! بعد نامجون گفته: "حرفا واقعاً ترسناکن"]
: آهنگ تیتراژ Conan رو زدم. میخواستم بخندونمتون. مردم همیشه منو جدی میبینن، مثلاً موقع سخنرانی تو سازمان ملل، اما میخواستم یه لحظه شادتون کنم. نمیدونستم چه آهنگهایی رو میشناسید. اگه خندیدین که عالی شد.
من اولین بار ساکسیفون رو اونجا یاد گرفتم. اول با آلتو شروع کردم ولی برای دهنم خیلی کوچیک بود، برای همین رفتم سمت تنور.
میخوام تشکر کنم، حتماً ترجمه اصطلاحات نظامی سخته، اما میخوام در مورد ارتش حرف بزنم و چون میخوام راحتتر باشم، پس به کرهای ادامه میدم...
: اول از همه، ممنونم که ۱۸ ماه منتظر موندین... این یه مدت فاکینگ خیلی خیلی طولانیه.
[نامجون گفت خیلی از انگلیسیرو فراموش کرده، چون تو سربازی اصلاً لازم نبوده از انگلیسی استفاده کنه!
نامجون دفتر خاطراتش رو بهمون نشون داد که تقریباً هر روز توش مینوشت. بعضی جاها رو سانسور کرده بود چون فحش هم توش نوشته بود😂 ]
:29 فوریه ۲۰۲۴ - سرباز کیم نامجون: "همونطور که فکر میکردم، سن فقط یه عددیه... هر روز دارم چیزای جدید یاد میگیرم."
کلی نوشتم!
با نوشتن این دفتر خاطرات تونستم دووم بیارم.
[نامجون درباره دوره آموزش نظامی میگه: "من و تهیونگ با هم رفتیم سربازی. از اونجا که من هیونگم، همه میگفتن مواظب تهیونگ باش، چون بچه خاص و دوستداشتنیایه و یه جورایی دنیای خودش رو داره. اما آخرش دیدم تو زندگی روزمره از من هم بهتر عمل میکنه! خیلی خفن بود، حتی حسودیم شد! فکر میکردم خودش راحت با شرایط کنار اومده، ولی من تو ارتش واقعاً سختی کشیدم...
مدت سربازیم سخت بود، امکاناتم خوب نبود، ولی بدترین چیز خواب بود. آخرش هم بیخوابی گرفتم! همیشه خوابم میومد، ولی نمیتونستم خوابم و نگه دارم یا اصلاً چشم رو هم بذارم."]
: از ۱۴ سالگی که دارم آهنگ میسازم، این اولین باره اینقدر طولانی از آهنگ دورم... ولی بالاخره باید بریم سراغ آهنگسازی دیگه...
: ببخشید اگه خستهکننده شد، راستش منم مثل جونگوک که عاشق کارائوکهست، همینجوری فقط با خودم حرف میزنم... انگار دارم یه ولاگ تنهایی میسازم!
پشیمونم که موهام رو زود تراشیدم! رفیقام گفتن: 'چرا تراشیدی؟ قرار بود باهم مشورت کنیم!'
اون موقع هوا گرم بود و راستش بهش فکر نکردم... از اونجا که آلبوم Right Place Wrong Person درباره روراست بودن بود، فکر کردم بهتره صادقانه عمل کنم... ولی بعداً پشیمون شدم!
🐨 خیلی وقت شده تو خونه مشروب نخورده بودم
معمولاً تو خونه مشروب نمیخورم
از کجا شروع کنم؟
سال 2023 توی RPWP کلی اتفاقای مختلف افتاد، اما میخوام از بخش سربازی شروع کنم
[نامجون توی RPWP میگه که، توی بهشت داره روی چمنهای هواچون دراز میکشه... اولین بار بود میرفته اونجا، ولی در نهایت همینجا رو به عنوان پایگاه نظامیش انتخاب کردن... قبل از اعزامش چانگمو رو دید که دو ماه قبلتر از نامجون از سربازی مرخص شده بود. چانگمو گفته بوده هواچون خیلی دوره، و هر جایی به غیر از هواچون خوبه. نامجون هم گفته بوده احتمالاً نونسان میشه، فکر نکنم هواچون بشه... اما در کمال تعجب پایگاهش هواچون شد! بعد نامجون گفته: "حرفا واقعاً ترسناکن"]
: آهنگ تیتراژ Conan رو زدم. میخواستم بخندونمتون. مردم همیشه منو جدی میبینن، مثلاً موقع سخنرانی تو سازمان ملل، اما میخواستم یه لحظه شادتون کنم. نمیدونستم چه آهنگهایی رو میشناسید. اگه خندیدین که عالی شد.
من اولین بار ساکسیفون رو اونجا یاد گرفتم. اول با آلتو شروع کردم ولی برای دهنم خیلی کوچیک بود، برای همین رفتم سمت تنور.
میخوام تشکر کنم، حتماً ترجمه اصطلاحات نظامی سخته، اما میخوام در مورد ارتش حرف بزنم و چون میخوام راحتتر باشم، پس به کرهای ادامه میدم...
: اول از همه، ممنونم که ۱۸ ماه منتظر موندین... این یه مدت فاکینگ خیلی خیلی طولانیه.
[نامجون گفت خیلی از انگلیسیرو فراموش کرده، چون تو سربازی اصلاً لازم نبوده از انگلیسی استفاده کنه!
نامجون دفتر خاطراتش رو بهمون نشون داد که تقریباً هر روز توش مینوشت. بعضی جاها رو سانسور کرده بود چون فحش هم توش نوشته بود😂 ]
:29 فوریه ۲۰۲۴ - سرباز کیم نامجون: "همونطور که فکر میکردم، سن فقط یه عددیه... هر روز دارم چیزای جدید یاد میگیرم."
کلی نوشتم!
با نوشتن این دفتر خاطرات تونستم دووم بیارم.
[نامجون درباره دوره آموزش نظامی میگه: "من و تهیونگ با هم رفتیم سربازی. از اونجا که من هیونگم، همه میگفتن مواظب تهیونگ باش، چون بچه خاص و دوستداشتنیایه و یه جورایی دنیای خودش رو داره. اما آخرش دیدم تو زندگی روزمره از من هم بهتر عمل میکنه! خیلی خفن بود، حتی حسودیم شد! فکر میکردم خودش راحت با شرایط کنار اومده، ولی من تو ارتش واقعاً سختی کشیدم...
مدت سربازیم سخت بود، امکاناتم خوب نبود، ولی بدترین چیز خواب بود. آخرش هم بیخوابی گرفتم! همیشه خوابم میومد، ولی نمیتونستم خوابم و نگه دارم یا اصلاً چشم رو هم بذارم."]
: از ۱۴ سالگی که دارم آهنگ میسازم، این اولین باره اینقدر طولانی از آهنگ دورم... ولی بالاخره باید بریم سراغ آهنگسازی دیگه...
: ببخشید اگه خستهکننده شد، راستش منم مثل جونگوک که عاشق کارائوکهست، همینجوری فقط با خودم حرف میزنم... انگار دارم یه ولاگ تنهایی میسازم!
پشیمونم که موهام رو زود تراشیدم! رفیقام گفتن: 'چرا تراشیدی؟ قرار بود باهم مشورت کنیم!'
اون موقع هوا گرم بود و راستش بهش فکر نکردم... از اونجا که آلبوم Right Place Wrong Person درباره روراست بودن بود، فکر کردم بهتره صادقانه عمل کنم... ولی بعداً پشیمون شدم!
- ۲.۵k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط